جهان رنگ عوض کرده و پنجره ها باز شده اند.لباس ها تغییر کرده اند 

و نام ها و آرزوها .

پس چرا هر بار قرار است که از مادر بگوییم، باز از قورمه سبزی و دمپختک و سازگاری و رنج و بغض میگوییم؟. 

 

مادرهای خیلی از ما، همین سناریو را قبول کردند و تمام شدند اما چرا باید این را بهترین سناریو دانست و مادرانی که به لاک ناخن  و بوتاکس فکر نمی کردند و از بام تا شام به فکر زاد و توش خانه بودند و هی قربان صدقه ی دردانه ها می رفتند را بهترین بدانیم؟

مادرانی که خیلی زود به سرزمین مادربزرگی سفر می کردند و این بار غرق در سرویس دهی به نوه و عروس و داماد می شدند و دچار دست و پا درد و دم کرده ی گل گاو زبان

 

می شود سناریوهای بهتری نوشت.

باورهای مشترک تازه تری خلق کرد.

مادر امروز یا شاغل است یا سهمی در امور بیرون از خانه دارد.درس خوانده است.از آنچه در دنیا می گذرد با خبرتر است.به خودش می رسد و بجای شنبلیله و پیاز داغ بوی عطر می دهد.

ماتیک می زند و بوتاکس می کند.گاهی به هر دلیل سرپرست خانوار است.‌

 

مادر امروز را می شود طور دیگری دوست داشت.

برای جلو رفتن باید باور مشترک و قصه ی تازه تری خلق کرد.


طراحی گرافیک | نمونه کارهای طراحی گرافیک | خدمات طراحی گرافیک

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکتر عبدالله رضوی النحت الألیاف الزجاجیة,النحت البولیستر , تمثال الراتنج یاسین همچون نسيم Kim برکه ی نیلو 20 آموزش کتابخانه عمومی ملاصدرا شهر شهباز